در این بلاگ من با شما نکاتی را در میان می گذارم که که مرا از فقر به یک کسب و کار 10 میلیاردی رساند. هم چنین 6 درس درباره موفقیت به شما می گویم که زندگی تان را تکان خواهد داد. این بلاگ را با دقت ویژه ای مطالعه کنید.

این درس‌ها با خودآگاهی شروع می شوند.

در  این مقاله من با شما نکاتی را در میان می گذارم که بهترین مدیران و کارآفرینان مدبّر، با آن ها توافق نظر دارند و همین نکات ساده می توانند زندگی شما را متحول کنند. من امیررضا دهقان هستم و 15 سال پیش یکی از فقیر ترین افراد ایران بودم، ولی یک تصمیم گیری باعث شده که امروز یک کسب و کار 10 میلیاردی داشته باشم. این تصمیم من شامل دو مرحله بود؛ اول این که من تصمیم گرفتم ذهن خودم را تغییر بدهم و دوم این که تصمیم گرفتم به جای ساختن چرخ از نو و رفتن به بیراهه، از یک سیستم ثابت شده استفاده کنم. در این مقاله می خواهم 6 نکته را با شما در میان بگذارم که باعث تغییر ذهن و افکار من شد. و اتفاقاً در انتهای این مقاله ، به شما اجازه می دهم که به صورت رایگان به سیستم ثابت شده ای که مرا به یک کسب و کار 10 میلیاردی رساند دسترسی داشته باشید. خوب حالا برویم سراغ نکاتی که باعث شد ذهنِ من، به یک ذهن ثروت ساز تبدیل شود.

1. دست کشیدن از دلواپسی و در اختیار گرفتن مالکیت.

اول از همه باید بدانید که خوشبختی و سعادت باورنکردنی از خود باوری می‌آید، نه از سوی نظرات و دیدگاه‌های مردم نسبت به شما. از همین رو بسیاری از مردم از انجام کاری که دوست دارند اجتناب می‌کنند، تنها به دلیل اینکه دیگران، نظرات و یا تفکرات منفی نسبت به آن دارند. آنها مانند موانعی در زندگی هستند.

من در مورد چیزهای بیهوده‌ای که مردم درباره‌ی من فکر می‌کنند ارزشی قائل نیستم. برای من آن چیزی مهم است که وجود باطنی و روحی من در مورد آن می‌اندیشد، اما این حیرت‌انگیز است که اگر کسی بدون شناخت من بخواهد افکارش را به من تحمیل کند، من آن شخص را به قب هل می دهم. نگرانی و دلواپسی را دور بریزید، به جای آن صبر و تحمل را در خود تقویت کنید.

دوم اینکه قابل اعتماد باشید. من بیش از حد رُک هستم، به همین علت در مواجهه با برخی از مردم ، در ابتدای برخورد، ممکن است تاثیر خیلی مناسبی به جای نگذارم. بنایرین ممکن است آنها گمان کنند در وجودم نسبت به آنها احساس تنفر، خودخواهی و تکبر دارم. آنچه آنها نمی دانند این است که من به همان میزان که صادق هستم، فروتنی و تواضع هم دارم. هرکسی با من کرده می داند که من شیاد نیستم؛ بلکه فردی قابل اعتماد هستم.

من آدم برجسته‌ای نیستم، ولی تاثیرگذارم. من می‌توانم با نوشتن کتاب، تهیه دوره های آموزشی و ارائه سیستم های کسب درآمد بر روی جهان تأثیرگذار باشم؛ زیرا من از درون دریچه‌ای از انرژی، اعتماد به نفس ، شجاعت و عشق به رقابت بیرون آمده‌ام. با این حال من هویتم را تغییر نمی دهم؛ زیرا اصالت واعتبار همیشه برنده خواهد شد.

در نهایت باید گفت که بزرگترین مانع موفقیت شما کمبود خوش بینی است. چیزهای زیادی می توانند مانع از موفقیت شما شوند. پیش رو بودن در راه اندازی یک کسب و کار، کار سختی است. به همین دلیل 99 درصد از کسب و کارها به شکست انجامیده است. همه فکر می‌کنند این کارها خیلی آسان است در حالی که هر روزی سختی خودش را دارد. شما فقط باید ثابت قدم مانده و پشتکار به خرج دهید و مهم نیست که این تلاش و کوشش چه مقدار باشد.

برای بقا و جان به در بردن از خطر، باید پوست کلفت شوید. اگر شما تحمل آب و هوای طوفانی را ندارید، موفق نخواهید شد. مقصر تمام چیز‌هایی که من به آنها دست نمی‌یابم خود من هستم. این همان راهی است جمله شگفت انگیزی است که دست مرا برای آوردن عذر و بهانه می بندد.

پس بیایید خلاصه اش کنیم :

رهایی از دلواپسی و ترک غم‌ها

" خوشبختی و سعادت باورنکردنی از خود باوری می‌آید، نه از سوی نظرات و دیدگاه‌های مردم نسبت به شما. ( امیررضا دهقان ) "

2. در پیشرفت و رشد شخصیت خود سرمایه‌گذاری کنید.

آلبرت انیشتین یک بار گفته است که: "رشد فکری باید در هنگام تولد شروع شود و تنها در زمان مرگ متوقف شود". هنری فورد نیز در این باره بیان داشته است که :" هر کس که یادگیری را متوقف کند، پیر و فرسوده است. کسی که یادگیری را حفظ می کند جوان است.". پیام من به شما این است که شما نمی‌توانید قبل از رشد دادن خودتان، کسب و کار و تجارت خود را رشد و توسعه دهید. ابتدا باید خودتان رشد کنید، بعد سرمایه تان!

مربیانی داشته باشید. به اندیشکده‌ها و مراکزی که فکر‌های جدید دارند بپیوندید. به دنبال یافتن نقاط ضعف‌ خود توسط دیگران باشید. زیرا ما معمولا از مسئولیت‌ها و دین‌های خود چشم‌ می‌پوشیم. برای مثال، زمانی که من برای اولین بار کسب درآمد و پول را آغاز کردم، به یاد دارم که یک ساعت رولکس خریدم و گمان می کردم که از دیگران باهوش‌تر و زیرک تر هستم. اما همان ذهنیت مرا عقب نگه داشت. و یکبار هم که در اوج درآمد زایی بودم و در پول غلط می زدم، مغرور شدم و سیستم ساده درآمد زایی خودم را رها کردم و این کار مرا ورشکسته کرد؛ و باعث شد 1.7 میلیارد مقروض شوم.

با تلاش برای رشد خودتان، از آن به عنوان یک فرصت برای جبران و اصلاح چیزهایی که در وجود شما شکسته و یا نابود شده استفاده کنید. لازم نیست که شما اعتماد به نفس خود را برای کار بر روی دوره‌ای از زندگی که شما را عقب نگه می دارد و باعث پَسرَفت شما می‌شود تلف کنید.

خوب بگذارید بخش دوم را خلاصه کنیم :

در پیشرفت و رشد شخصیت خود سرمایه‌گذاری کنید.

"شما نمی‌توانید قبل از رشد دادن خودتان، کسب و کار و تجارت خود را توسعه و رشد دهید."

3. یاد بگیرید یا تجدید  نظر کنید.

بسیاری از ما گمان می‌کنیم که هنگامی که از مدرسه یا دانشگاه/دانشکده فارغ التحصیل شدیم دیگر ما علم و دانش را فرا گرفته‌ایم اما این یک تصور اشتباه است. شما باید تا روز مرگتان یک دانش‌آموز باقی بمانید. همچنین شما باید برای یادگیری در آینده هم برنامه ریزی کنید.  

آیا تا‌کنون این احساس در شما به وجود آمده که مایل هستید که هرکتابی را در کتابخانه مطالعه کنید؟ باید سعی کنید این احساس را در خود زنده کنید. از این احساس برای انتخاب موضوعی که کمی در مورد آن می‌دانید یا چیزهایی که می‌خواهید بیشتر در مورد آن ها بدانید استفاده کرده و با این کار معلم خود باشید. تکالیف خود را انجام دهید، با اینکه ممکن است وحشتناک به نظر برسد، اما نه وقتیکه زمانی برای آن اختصاص داده شده است. شما همیشه می‌توانید یاد بگیرید. اگر شما اینگونه نیستید، پس غریزه‌ی شما برای کنجکاوی دچار صدمه شده است. و شما باد آن را درست کنید. چون بدون اشتیاق درونی برای یادگیری، رسیدن به موفقیت غیر ممکن است. دلیل کاهش حس کنجکاوی درونی، نا امیدی است و اگر شما هم این حس را دارید، نشان می دهد که تسلیم شده اید. و تسلیم شدن قاتل آینده شماست. اگر می خواهید همین امروز این شرایط را تغییر دهید، وارد این لینک شوید و این بلاگ را مطالعه کنید. دیگه تسلیم نشو، اجازه نمی دَم آینده خودتو نابود کنی.

اگر شما در مورد جهان یا چیزهایی که به خوبی در مورد آنها دانش و اطلاعات ندارید کنجکاو و جستوجوگر نیستید، وقت آن است که یک تجدید نظر جدی در مورد افکار و ذهن خود بکنید.

یا یاد بگیرید و یا تجدید نظر کنید

"تا روز مرگتان یک دانش‌آموز باقی بمانید. اگر شما زیاد کنجکاو و جستوجوگر نیستید، من انتظار دارم که تجدید نظری جدی کنید. "

4. مسئولیت‌پذیر باشید.

مرحله ای در زندگی من وجود داشت، وقیکه من نیاز به تغییراتی جدی و افزایش سطح زندگی و پیشرفت را احساس کردم. پس از تفکر و تأمل بسیار، من این هیجان و غلیان درونی را به سمت یک ایده‌ی ساده‌ی دیوانه‌وار سوق دادم: اگر من می‌خواستم که آدمی موفق و مسئولیت‌پذیر‌تر باشم، نیاز داشتم تصمیمات روزانه‌ای را اتخاذ کنم که سازنده‌ی یک انسان موفق و مسئولیت‌پذیر باشد. قدرت بی‌کرانی از این ذهنیت در لحظه‌ای کوتاه مرا به یک موفقیت درونی رساند.

فرض کنید در یک تابستانِ داغ، من در یکی از شهر های جنوبی و آفتابی کشور هستم و از گرما به بیرون از خانه پناه برده ام. یک لیوان آبِ یخ در دستم می گیرَم که ناگهان دو قطعه از یخ‌های این لیوان به روی زمین می افتند، من می‌توانم به راحتی از آنجا دور شوم زیرا در این هوا طولی نمی کشد که یخ ها ذوب شوند. آیا ایرادی دارد که در این شرایط بی خیال این یخ های روی زمین افتاده شوم؟ بلی، این کار اشتباه است. می دانم عجیب است ولی باید یاد بگیریم برای کوچکترین مسائل هم مسئولیت بپذیریم.

افراد موفق و مسئولیت‌پذیر، حتی قطعات ناچیز یخ را بر روی زمین رها نمی‌کنند. آنها به طور پیوسته مسئولیت مسائل کوچک را قبول می کنند.

همانطوریکه تصمیمات کوچک و ناچیز در زندگی شما تأثیرگذار است، هر تصمیم دیگری نیز در زندگی شما تاثیر می گذارد. این یک مجموعه‌ی ارزش است. برای کسب موفقیت در مرحله‌ی بعدی، شما باید ارزش‌ها و چگونگی اتخاذ تصمیمات خود را تجزیه و تحلیل کنید. راه حل ناشی از تنبلی را انتخاب نکنید. خودتان را از قلاب تنبلی رها کنید. ده ثانیه وقت بگذارید و قطعه‌ی یخ را از زندگی خود بردارید.

تصمیمات کوچک هم دارای تأثیر هستند.

برای اینکه آدمی موفق‌ و مسئولیت‌پذیرتر باشم، من تصمیماتی را اتخاذ کردم که پدیدآورنده‌ی یک انسان موفق و مسئولیت‌پذیر بود.

5. مانند یک رهبر فکر کنید، ولی مانند یک دانش‌آموز رفتار کنید.

شما در نهایت رئیس زندگی خود هستید. اما رفتار همیشه شما مانند یک رئیس، شما را با افراد زیادی روبرو نمی‌کند. به دنبال یادگیری از کسانی که در اطرافتان هستند باشید، این یعنی اینکه مانند یک دانش‌آموز در مورد یادگیری عمل کنید.

این نگرش به من کمک کرد تا خود را در حلقه‌ی کارآفرینانی که در حال تغییر می باشند قرار دهم. آنها تمایل و اشتیاق من به یادگیری، بهبود و کمک به جهان را می‌بینند. مانند یک دانش‌آموز، من عاشق گوش‌فرادادن به سخنان دیگران هستم، حتی اگر آنان لب به انتقاد بگشایند!! زیرادر طول زمان، انتقادات دیگران را در راستای بهبود، تکامل و رشد خودم به کار می برم.

وقتی که انتقاد غیرمنصفانه است، به جای اینکه برای من خُردکننده باشند، من با خودم مهربان هستم. من با استفاده از اعتماد به نفس مثبت در وجود خودم آتشی روشن می‌کنم. من می‌دانم که چه کسی در وجودم قرار دارد. آن آگاهی‌ها مرا از هرکسی که به شخصیت درونی من حمله می‌کند محافظت می‌کند. هنگامی که این اعتماد به نفس روحی و درونی با یک نیروی محرکه‌ی غیرقابل توقف جفت شده و پیوند می‌خورد، فرسودگی‌های روانی حاصل از حملات مخالفان فضا را ترک می‌کنند.

مانند یک رهبر اندیشه‌ کنید، اما مانند یک دانش‌آموز رفتار کنید.

"شما رئیس زندگی خود هستید. اما رفتار همیشه شما مانند یک رئیس، شما را با افراد زیادی روبرو نمی‌کند.  از افرادی که در اطراف شما هستند برای بهبود و کمک به جهان یاد بگیرید. "

6. به زندگی خود اجازه‌ی شکوفایی بدهید.

به حداکثر رساندن ظرفیت و پتانسیل خود را با توجه و مراقبت نسبت به خود آغاز کنید. این موضوعی ثابت در زندگی من در دهه‌ی اخیر بوده است. شاید این رویه ناشی از تأثیر مربی شخصی من  در گذشته است. اما هر بار که من مراقبت از سلامت خود را متوقف می‌کنم، در کسب و کار خود نیز ضرر می‌کنم.توصیه من همیشه استفاده از یک مربیِ خوب است.

این مورد صرفاً دربرگیرنده‌ی خوردن غذای سالم و ورزش منظم نیست، بلکه تمام زمینه‌های زندگی شامل  ذهنی، احساسی، معنوی و فیزیکی را در بر‌می‌گیرد. کارهای ساده‌ای مانند زمانبندی برای یک قرار ملاقات شبانه با همسرتان، بررسی مجدد اهدافتان، تنظیم آلارمِ ساعت برای خواندن نماز و دعا و حتی میزبانی برای یک بازی شبانه‌ی هفتگی را انجام دهید.

بی شک اجازه دادن به زندگی‌تان برای شکوفایی، تمرکز و خوش‌بینی را برای شما به ارمغان خواهد آورد و شما را قادر می‌سازد تا در میان هر چالشی به ایفای نقش خود بپردازید.

به زندگی شخصی خود اجازه‌ی شکوفایی بدهید.

"یک زمان بندی برای یک قرار ملاقات شبانه با همسرتان، بررسی مجدد اهدافتان، تنظیم زنگ هشدار ساعت برای انجام نماز و دعا و حتی میزبانی برای یک بازی شبانه‌ی هفتگی را انجام دهید. "

((امروز می تونی به بزرگترین ابزار موفقیت خودت به صورت رایگان دسترسی پیدا کنی))

همانطور که در ابتدای بلاگ گفتم، من 15 سال پیش یکی از فقیر ترین افراد ایران بودم؛ ولی یک تصمیم گیری باعث شد زندگی من زیر و رو شود. تصمیم من این بود که اول ذهن خودم را تغییر بدهم و دوم این که به بیراهه رفتن را متوقف کنم و از یک سیستم ثابت شده استفاده کنم. دوستان، به شما تبریک می گویم، چرا که با خواندن این مقاله، شما مهم ترین عناصر تغییر ذهن خود را آموختید، و توانستید 50 % درصد راه موفقیت خود را بپیمایید. آیا آماده اید 50 % دیگر را هم بروید؟ خبر خوش این است که شما امروز این فرصت را دارید که به سیستم ثابت شده ای که مرا از فقر به یک کسب و کار 10 میلیاردی رساند ، به صورت رایگان دسترسی پیدا کنید. پس اگر برای تغییر زندگی خود جدی هستید، تا فرصت از دست نرفته، و همین حالا روی دکمه زیر کلیک کنید.